معنی اتیان

اتیان
معادل ابجد

اتیان در معادل ابجد

اتیان
  • 462
حل جدول

اتیان در حل جدول

فرهنگ معین

اتیان در فرهنگ معین

  • (مص م. ) آوردن، مانند و نظیر چیزی را آوردن، (مص ل. ) انجام دادن، آمدن. [خوانش: (اِ) [ع. ]]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

اتیان در لغت نامه دهخدا

  • اتیان. [اِت ْ] (ع مص) آمدن. (زوزنی). || آرمیدن با زن. || بودن. || آوردن.
    - اتیان بمثل، نظیر و شبیه آوردن چیزی را.
    || کردن کاری را:
    به ترک شر و به اتیان خیر دارم امر
    همه مخالف امر است ترک و اتیانم.
    سوزنی.
    || هلاک کردن. || نزدیک رسیدن بلا یا دشمن کسی را. || ارتکاب. ارتکاب ذنوب.
    - اتیان البهائم، مجازات این اتیان تعزیر است. (اصطلاح فقه). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

اتیان در فرهنگ عمید

  • آوردن،
    آمدن،
    انجام دادن،
    [مجاز] جماع کردن، همبستر شدن،
    * اتیان به مثل: [قدیمی] آوردن مثل چیزی، نظیر و شبیه آوردن چیزی را،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

اتیان در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ درآمدن، بودن، زنبازی زنبازگی، آوردن، کشتن، به جا آوردن ‎ (مصدر) آمدن، بودن، (مصدر) آرمیدن با زن، آوردن، کردن کاری را، هلاک کردن، نزدیک رسیدن بلا یا دشمن کسی را، ارتکاب: ارتکاب ذنوب. یا اتیان بمثل. نظیر و شبیه آوردن چیزی را. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد

اتیان در فرهنگ فارسی آزاد

  • اِتْیان، (اَتی، یَأتی) آمدن، انجام دادن، آوردن، حاضر شدن، مُرور کردن، شدن، (آتی، یُؤْتِی، اِیْتاء‌ بمعنای اِعطاء کردن و آوردن میباشد)،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید