معنی اتاوه
لغت نامه دهخدا
اتاوه. [اِ وَ] (ع اِ) اِتاوَت. خراج. مال دیوان. پاره. باج: اصحاب اطراف بر منهاج عبودیت به التزام حمل و اتاوت و اقامت رسوم خدمت استادگی نمودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). اتاوتی معین گردانید که هر سال از مبارّ آن دیار و متاع آن بقاع بخزینه میفرستد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). || پاره ای که جهت آب باشد. (منتهی الارب). || رشوت. رشوه. (خلاص نطنزی). ج، اَتاوی، اَتاوی ̍، اُتا، اتاوات. || (مص) خراج دادن. مال دیوان پرداختن. باج دادن. || حاصل ملک دادن. || رشوه (رشوت) دادن.
اتاوه. [اَ وَ] (اِخ) نام شهری بهند و نسبت بدان اتاوی باشد و آن از اعمال اگره است، 30500 تن سکنه دارد و درمعبر راه آهنی که به اﷲآباد منتهی میشود واقع است.
اتا
اتا. [اُ] (ع اِ) ج ِ اتاوه.
فرهنگ معین
خراج، مال دیوان، رشوه. [خوانش: (اِ وَ یا وِ) [ع. اتاوه] (اِ.)]
فرهنگ عمید
رشوه،
باج، خراج،
حل جدول
باج و خراج
باژ، اتاوه
باج و خراج
باژ ، اتاوه
باج و خراج
باج و خراج
اتاوه
باژ، اتاوه
باج و خراج و نیز رشوه
اتاوه
باج وخراج
ساو، عوارض، باژ، اتاوه
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پیشنهادی
رباخوری-اتاوه-باجگیری
معادل ابجد
413