معنی ابرام

ابرام
معادل ابجد

ابرام در معادل ابجد

ابرام
  • 244
حل جدول

ابرام در حل جدول

  • اصرار، پافشاری
مترادف و متضاد زبان فارسی

ابرام در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • اصرار، پافشاری، تاکید، مداومت، پیله، لجاجت، استوارسازی، ایستادگی، پایداری، مقاومت،
    (متضاد) نقض. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

ابرام در فرهنگ معین

  • استوار کردن، محکم کردن کار، پافشاری کردن، اصرار کردن، به ستوه درآوردن، شکوفه برآوردن. [خوانش: (اِ) [ع. ] (مص م. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

ابرام در لغت نامه دهخدا

  • ابرام. [اَ] (اِخ) (به معنی پدر عالی) برحسب روایات یهود نام اوّلی حضرت ابراهیم بوده و سپس به ابراهام موسوم شد یعنی پدر جماعت بسیار. توضیح بیشتر ...
  • ابرام. [اَ] (ع ص، اِ) ج ِ بَرَم. کمزنان. آنان که از بخل قمار نکنند. توضیح بیشتر ...
  • ابرام. [اِ] (ع مص) سخت بتافتن. (زوزنی). رَسن دوتا تافتن. جامه به ریسمان دوتا بافتن. || استوار کردن. کار محکم کردن. || بستوه آوردن. سُته کردن. تنگ آوردن. بجان آوردن. || گران کردن. || سختی. || ملول کردن. گرانی کردن. دردسر دادن:
    ای بتو دل گشته خرم قوی
    سخت قوی پشتی دارم بتو
    تا بضرورت نرسد کار من
    واﷲ کابرام نیارم بتو.
    مسعودسعد.
    || شکوفه برآوردن. || مقابل نقض.
    - ابرام کردن حکمی، مقابل نقض کردن آن.
    - محکمه ٔ نقض و ابرام، محکمه ٔ تمیز. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ابرام در فرهنگ عمید

  • اصرار کردن، پافشاری کردن در امری،
    (حقوق) تٲیید حکم یک دادگاه در دادگاه بالاتر یا هم‌ارزش،
    [قدیمی] استوار کردن، استواری،
    [قدیمی] به ستوه آوردن،
    [قدیمی] تٲیید کردن،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ابرام در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

  • پافشاری، پافشاری کردن، استوار کردن
فارسی به انگلیسی

ابرام در فارسی به انگلیسی

  • Importunity, Insistence, Persistence, Urgency
فارسی به عربی

ابرام در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

ابرام در فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگ فارسی آزاد

ابرام در فرهنگ فارسی آزاد

  • اِبْرام، تأیید و تأکید کردن، محکم کردن، ثابت کردن، اصرار و پافشاری کردن،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید