معنی آیش

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

آیش

‎ (اسم) زمین را شخم کردن و نا کشته گذاشتن استراحت دادن زمین تا دوباره نیروی باروری خود را باز یابد، (اسم) زمینی که یک سال نکارند تا قوت گیرد زمین نوبتی. یا دو آیش. آیش کردن زمین یک سال در میان. یا سه یا سه آیش. آیش کردن زمین دو سال در میان، تقسیم کردن زمینهای ده بسه قسمت و هر سال یکی ازین سه قسمت را نا کشته گذاشتن.


آیش دادن

(مصدر) کشت بخشی از زمین مزروعی را بسال دیگر واگذاشتن تا قوت گیرد.

لغت نامه دهخدا

آیش

آیش. [ی ِ] (اِ) زمینی که امسال بنوبت خود کاشته نشده. زمین نوبتی. چیمو. ولی. کشخان. کشتخان. کفشن. مرتاحه.
- آیش دادن، کشت یک بخش از دو بخش زمین را به سال دیگر گذاشتن، و این برای قوت یافتن زمین باشد.

گویش مازندرانی

آیش بون

نگهبان آیش – نگهبان شالیزار


آیش

کشتزار شالی، زمین را شخم کردن و ناکشته گذاشتن استراحت دادن...


جامئوک آیش

از توابع گیل خواران قائم شهر


آیش – بن

روستایی از توابع دهستان کلارستاق چالوس


تازه آیش

زمینی که پس از چند سال دوباره کشت شود

حل جدول

آیش

زمین کشاورزی که یک یاچند سال کشت نشود تا قوت بگیرد

زمین کشاورزی که یک یا چند سال کشت نشود تا قوت بگیرد

آماده کشت

زمین آماده کشت

فرهنگ معین

آیش

(اِمص.) اسم مصدر از آمدن، (اِ.) زمان بین بار دادن درختانی که یکسال در میان بار می دهند، در کشاورزی به زمین آماده برای کشت می گویند. [خوانش: (یِ)]

فرهنگ عمید

آیش

(کشاورزی) زمین کشاورزی که یک سال در آن زراعت نکرده باشند و از حیث قوه و استعداد برای کشت و زرع و بار آوردن محصول آماده باشد،
(اسم مصدر) (کشاورزی) بارور شدن و میوه‌ دادن درختانی که یک‌سال‌درمیان میوه می‌دهند، از قبیل سیب و آلو،
(کشاورزی) درختی که پس از یک سال میوۀ فراوان بدهد،
آمدن،
آمدن به وقت و هنگام،


آیش بندی

تقسیم زمین یک مزرعه به قسمت‌های مختلف که هرسال قسمتی از آن کاشته شود و قسمت دیگر خالی و بیکار بماند تا استعداد پیدا کند،

معادل ابجد

آیش

311

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری