معنی آکادمی
فارسی به ترکی
akademi
ترکی به فارسی
آکادمی
لغت نامه دهخدا
آکادمی. [دِ] (فرانسوی، اِ) (مشتق از نام یلی اساطیری از مردم یونان موسوم به آکادمُس که اراضی منسوب بدو را آکادمی مینامیدند، در شمال غربی اَطینه «آتن »، و مَدْرَس افلاطون بدانجا بود.) اقاذیمیا. فرهنگستان. و رجوع به اقاذیمیا شود.
فرهنگ معین
(دِ) [فر.] (اِ.) فرهنگستان، آکادمی نام باغی بوده در آتن که افلاطون در آن تدریس می کرد و کم کم با گذشت زمان معنای انجمن علمی یا فرهنگستان را به خود گرفت.
فرهنگ عمید
انجمنی رسمی در هر کشور که از بزرگان علوم و فنون برای بحث و تحقیق در مسائل علمی و ادبی تشکیل میشود، فرهنگستان،
حل جدول
فرهنگستان
فرهنگسرا
باغ افلاطون
عضو آکادمی
آکادمیسین
آکادمی فوتبال بارسلونا
لاماسیا
معادل فارسی آکادمی
فرهنگستان
آکادمی فوتبال باشگاه بارسلونا
لاماسیا
فرهنگ واژههای فارسی سره
فرهنگستان
فرهنگ فارسی هوشیار
یونانی فرهنگستان (اسم) انجمنی مرکب از بزرگان علم و ادب و فن فرهنگستان
واژه پیشنهادی
فرهنگستان
اصطلاحات سینمایی
استانداردی که در سال 1932 از طرف آکادمی هنرها و علوم سینمایی برای تثبیت نسبت طول به عرض قاب تصویر و دستگاه نمایش تعیین شد. این اندازه 4 به 3 یا اندازه 33/1 به 1 است. چنین مستطیلی در نقاشی به مستطیل طلایی موسوم است.
معادل ابجد
76