معنی آران
لغت نامه دهخدا
آران. (اِ) آرنج. آرن. وارن. رونکک. مرفق.
آران. (اِخ) نام مرکز خرّه ٔ کویرات کاشان، و خر و الاغ های آنجا از نوعی بزرگ باشد چون استری:
خوانی دو سه آراست که آرایش آن بود
یک کله ٔ گاو و دو سه دست خر آران.
شفائی.
بمعنی ولایت اَرّان نیز آورده اند. رجوع به ارّان شود.
بنه آران
بنه آران. [ب ُ ن َ] (اِخ) دهی از دهستان سوسن است که در بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
نام های ایرانی
پسرانه، دشت نسبتا گرم و صاف، درای طبیعت گرم، همچنین اسم شهری قدیمی که قباد ان را بنا کرد
حل جدول
از توابع اصفهان
ناحیهای در قفقاز و روستایی در کاشان
آران
منطقهای در کاشان
آران
شهری نزدیک کاشان
آران
شهرى نزدیک کاشان
آران
روستایی از توابع ساوجبلاغ
آران
سرزمینی در قفقاز بوده
آران
فرهنگ فارسی هوشیار
آرنج، مرفق
واژه پیشنهادی
بنیادگرایی صهیونیستی یهود
اثری از مارسل آران
روزنامه های دادئیستی
مهمترین مرکز تاریخی و مذهبی شهر آران و بیدگل
زیارتگاه محمد هلال بن علی علیه السلام
معادل ابجد
252