معنی آتون

لغت نامه دهخدا

آتون

آتون. (اِ) کدبانویی که دخترکان را تعلیم خواندن و دوختن دهد. معلمه. || مشیمه. زهدان. بچه دان.


معلمه

معلمه. [م ُ ع َل ْ ل ِ م َ / م ِ](ع ص، اِ) مؤنث معلم. زن آموزگار. زن آموزنده. زن یاددهنده. آتون. ج، معلمات.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). خانم آموزگار.


اتون

اتون. [اَت ْ تو / اَ] (معرب، اِ) (معرب از فارسی) تون. گلخن. آتون. (زمخشری). گلخن گرمابه. || تنور گچ پز و نان پز. کوره ٔ آهک پزان. || آتشدان آهنین. || الأتون...یستعار لما یطبخ فیه الاَّجر و یقال له بالفارسیه خمدان و تونق و اشوزن. (المغرب مطرزی). ج، اُتن، اتاتین. اتونی بمعنی گلخن تاب منسوب بدانست. (منتهی الارب).

فرهنگ عمید

آتون

کوره،

حل جدول

آتون

معلم زن

تون تاب گرمابه

آتش


قرص خورشید

آتون


معلم زن

آتون


تون تاب گرمابه

آتون


خدای مصر قدیم

آتون


خدای مصریان

آمون، آتون، هیروگلیف

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی هوشیار

اتون

(اسم) تون گلخن آتون گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین. (اسم) تون گلخن آتون گلخن گرمابه، تنور گچ پز و نان پز، کوره آهک پزان، آتشدان آهنین.


معلمه

معلمه در فارسی مونث معلم: آتون (اسم) مونث معلم خانم معلم خانم آموزگار جمع: معلمات.

معادل ابجد

آتون

457

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری