چرک آلود در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
چرک آلود. [چ ِ] (ن مف مرکب) چرکین. (آنندراج).چرکین و ناپاک و پلید و ملوث و کثیف. (ناظم الاطباء). چرک آلوده. چرکن. || زخم آلوده به چرک و ریم. ریمناک. رجوع به چرک و چرک آلوده و چرکین شود.
فرهنگ عمید
آلودهبهچرک، چرکین، پلید، کثیف، ریمناک،
حل جدول
ریمن
ریمناک
ریمن
ریمناک
مترادف و متضاد زبان فارسی
آلوده، چرکناک، چرکی، چرکین، کثیف،
(متضاد) نظیف
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) چرکین کثیف: ((لباس چرک آلودی بتن داشت. ))
پیشنهادات کاربران
پلشت
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.