پاره کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
حل جدول
جِر
جر
دراندن
گسیختن
مترادف و متضاد زبان فارسی
جردادن، دریدن، شکافتن، قطع کردن، گسستن، گسیختن
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) از هم دریدن شکافتن بریدن قطع کردن.
پیشنهادات کاربران
گسیختن
بردریدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.