نورانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(ص نسب.) منسوب به نور، دارای نور، منور. مق ظلمانی.
حل جدول
درخشان
فرهنگ واژههای فارسی سره
درخشان، روشن
کلمات بیگانه به فارسی
درخشان
مترادف و متضاد زبان فارسی
افروزنده، تابناک، درخشان، روشن، فروزان، منور،
(متضاد) تاریک، ظلمانی
فرهنگ فارسی هوشیار
آذرنگ درفشان شیدا تاپیک روشن (صفت) منسوب به نور دارای نورمنور مقابل ظلمانی.
پیشنهادات کاربران
نورناک
منور
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.