نامه رسان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نامه رسان. [م َ / م ِ رَ] (نف مرکب) رساننده ٔ نامه. قاصد. نامه بر. نامه آور. پیک:
باد سحری نامه رسان من و تست
ای باد چه مرغی که پرت باد درست.
خاقانی.
فرهنگ معین
(~. رِ) (ص فا.) نامه بر، نامه آور.
فرهنگ عمید
کسی که نامههای مردم را میرساند، کارمند ادارۀ پست که مٲمور رسانیدن نامهها به صاحبان آنها است،
حل جدول
برید
فراش
مترادف و متضاد زبان فارسی
پستچی، پیک، چاپار، قاصد، نامهبر
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) نامه آور نامه بر: بادسحری نامه رسان من وتست ای بادخ چه مرغی که پرت باددرست. (خاقانی)
پیشنهادات کاربران
پستچی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.