لجن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(لَ جَ) گل سیاه که در ته مرداب، جوی و آب های راکد می ماند.
فرهنگ عمید
گلولای تیرهرنگ که ته جوی و حوضآب جمع میشود، لوش، لش، کیوغ،
حل جدول
گل و لای ته حوض
فرهنگ واژههای فارسی سره
لژن
مترادف و متضاد زبان فارسی
کثافت، گل، لای، لجم، لجمه، وحل، بدنام، فاسد، کثیف، هرزه
فرهنگ فارسی هوشیار
گل سیاه که در ته حوض و جوی آبهای خفته پدید آید
پیشنهادات کاربران
حما
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.