لایق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(یِ) [ع. لائق] (اِفا.) سزاوار، شایسته.
فرهنگ عمید
سزاوار، شایسته، درخور، فراخور،
حل جدول
درخور، شایسته
شایسته و سزاوار
فرهنگ واژههای فارسی سره
شایسته، سزاوار
کلمات بیگانه به فارسی
شایسته
مترادف و متضاد زبان فارسی
ارزنده، باکفایت، باوجود، برازنده، درخور، زیبنده، سزاوار، شایان، شایسته، شایسته، صلاحیتدار، قابل، مستحق، مستعد،
(متضاد) نالایق
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) برازنده سزاوار شایسته در خور: سلجوق. . . شش پسر داشت همه سزاوار مهتری و لایق سروری. جمع: لایقین. درخور، سزاوار، شایان، شایسته، زیبا، برازنده، جدیر
پیشنهادات کاربران
قابل
برازنده
باجربزه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.