قاصد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
قصدکننده، پیک پیاده که نامه یا پیغامی را به مقصد دوری می برد. [خوانش: (ص) [ع.] (اِفا.)]
فرهنگ عمید
نامهبر، پیک، چاپار،
[قدیمی] قصدکننده، آهنگکننده،
حل جدول
چاپار، پیک
چاپار
برید
مترادف و متضاد زبان فارسی
ایلچی، برید، پیامگزار، پیک، چاپار، فرستاده، نامهبر، نامهرسان
گویش مازندرانی
خواستگار، پیام بر، مامور انجام کاری، دلاله
فرهنگ فارسی هوشیار
آهنگ کننده، قصد کننده
فرهنگ فارسی آزاد
قاصِد، قصد کننده (بمعنای قصد توجه شود)، آسان- نزدیک (جمع: قَواصِد)، در فارسی بمعنای پیک و نامهبر نیز متداول است،
پیشنهادات کاربران
پیک
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.