فریب دادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فریب دادن. [ف ِ / ف َ دَ] (مص مرکب) فریفتن. گول زدن. مقابل فریب خوردن:
نیز فریبم ندهد طمع و جمع
نیز حجابم نشود بود و باد.
خاقانی.
بصبح وشام که گلگونه ای و غالیه ای است
مرا فریب مده، رنگ و بوی باده بیار.
خاقانی.
فرهنگ معین
(~. دَ) (مص م.) گول زدن، فریفتن.
حل جدول
پولتیک زدن
نارو زدن
خدع
دخمسه
مترادف و متضاد زبان فارسی
بازیدادن، فریفتن، گولزدن
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) گول زدن فریفتن.
پیشنهادات کاربران
دعل
کژنهادن
نعل معکوس
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.