عشوه گر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
عشوه گر. [ع ِش ْوَ / وِ گ َ] (ص مرکب) آنکه عشوه بکار برد. عشوه کار. عشوه ساز. (فرهنگ فارسی معین). شوخ چشم و دلفریب و دارای ناز و کرشمه. (ناظم الاطباء). زراق:
بالابلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصه ٔ زهد دراز من.
حافظ.
فرهنگ عمید
دارای ناز و کرشمه، عشوهپرداز، عشوهزن، عشوهساز،
حل جدول
لوند
فرناز
مترادف و متضاد زبان فارسی
افسونگر، طناز، عشوهساز، عشوهکار، لوند
فرهنگ فارسی هوشیار
کرشمه گر دلربا (صفت) آن که عشوه به کار برد عشوه کار عشوه ساز.
پیشنهادات کاربران
نازآلود
خوش غمزه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.