سپاه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(س) [په.] (اِ.) لشکر، قشون.
فرهنگ عمید
قسمتی از ارتش که شامل چند لشکر باشد،
نیروی نظامی ثابتی در ایران که بعد از انقلاب اسلامی تشکیل شد،
[قدیمی] لشکر، قشون: سپاه اندک و رای و دانش فزون / به از لشکر گشن بی رهنمون (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۱۰۵)،
حل جدول
ارتش، لشکر
جیش
قشون
عسکر
مترادف و متضاد زبان فارسی
ارتش، جند، جیش، خیل، رژیمان، فوج، قشون، گند، لشکر، هنگ
فرهنگ فارسی هوشیار
فوج و لشکر، خیل
پیشنهادات کاربران
رمه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.