زمامدار | در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی - جدول یاب

زمامدار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

زمامدار. [زِ] (نف مرکب) زمام دارنده. پیشوای قوم. || سیاستمدار. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

(~.) [ع - فا.] (ص فا.) سیاستمدار، پیشوا.

فرهنگ عمید

کسی که زمام امور کشور را در دست دارد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

پیشوا، رئیس، سیاستمدار، صندید، مهتر

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ پیشوای قوم، سیاستمدار.

پیشنهادات کاربران

رهبر

دولتمرد

زعیم

حاکم

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر