دندان گرد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
دندان گرد. [دَ گ ِ] (ص مرکب) گرانگاز. گران فروش. گران فروش که هیچگاه حط نکند. (یادداشت مؤلف).
- دندان گرد بودن، بر متاع و کالاهای خویش نرخی گران گذاشتن. نظیر گران گاز بودن. (امثال و حکم دهخدا).
|| حریص. طماع. (از ناظم الاطباء). طمعکار. نرو. خام طمع. آزمند. پرتوقع.
فرهنگ معین
(~. گِ) (ص مر.) حریص، سخت گیر در معامله، طمّاع.
فرهنگ عمید
شخص طماع و حریص،
کسی که در معامله و دادوستد بسیار سختگیر باشد،
حل جدول
کنایه از فرد حریص
مثل فرد حریص
مترادف و متضاد زبان فارسی
آزپیشه، آزمند، آزور، حریص، طماع، طمعکار،
(متضاد) قانع
فرهنگ فارسی هوشیار
شخص طماع و حریص
پیشنهادات کاربران
حریص
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.