خوش بین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خوش بین. [خوَش ْ / خُش ْ] (نف مرکب) آنکه همیشه به همه کار با نظر خوب نگرد. مقابل بدبین. آنکه وجهه ٔ خوب امری مورد توجه اوست. آنکه نظر خوش بقضیه و واقعه دارد. (یادداشت مؤلف): مردی خوش بین با آدمی بدبین باده می پیمائیدند، چون شیشه به نصف رسید خوش بین بدبین را گفت نصف شیشه پر است و بدبین خوش بین را جواب داد آری نصف آن خالی است. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ معین
(~.) (ص فا.) کسی که به سرنوشت و پیش آمدها بدگمان نباشد.
فرهنگ عمید
ویژگی کسی که به جنبههای مثبت امور مینگرد، امیدوار،
حل جدول
امیدوار
امیدوار
مترادف و متضاد زبان فارسی
امیدوار، نیکبین،
(متضاد) بدبین
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنکه بنظر نیک در امور مینگرد مقابل بد بین، آنکه جهان آفرینش را پر از لطف و صفا می بیند مقابل بد بین.
پیشنهادات کاربران
خوش گمان
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.