جغد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(جُ) (اِ.) پرنده ای است با صورتی پهن، منقاری خمیده و چشم هایی درشت و پاهای بزرگ، در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه گوش گربه قرار دارد، در ویرانه ها زندگی می کند و به نحوست معروف است، بوم و بوف هم گویند.
فرهنگ عمید
پرندهای وحشی و حرامگوشت با چهرۀ پهن، چشمهای درشت، پاهای بزرگ، و منقار خمیده که در برخی از انواع آن، در دو طرف سرش دو دسته پَر شبیه شاخ قرار دارد. بیشتر در ویرانهها و غارها بهسر میبرد و شبها از لانۀ خود خارج میشود و موشهای صحرایی و پرندگان کوچک را شکار میکند. به شومی و نحوست معروف است، بوف، کوف، کوچ، کول، چوگک، کوکن، کنگر، پسک، پش، پژ، بیغوش، بوم،
حل جدول
بوم
کلیک
بوف
مترادف و متضاد زبان فارسی
بوف، بوم، کنگر، کوف
فرهنگ فارسی هوشیار
پرنده ای حرام گوشت دارای چشمهای درشت در طرف سرش دو دسته پر شبیه گوش گربه قرار دارد و به شومی و نحوست معروف است
پیشنهادات کاربران
شب اویز
بایقوش
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.