معنی گیشا

لغت نامه دهخدا

گیشا

گیشا. (اِخ) ده کوچکی است از دهستان سیاهو بخش مرکزی شهرستان بندرعباس. واقع در 105هزارگزی شمال بندرعباس و هزارگزی شمال راه شوسه ٔ کرمان به بندرعباس. در محلی جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن 20 تن است. مزرعه ٔ نخلستان گچو جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

فرهنگ عمید

گیشا

زن ژاپنی که فنون و آداب مخصوص بزم‌آرایی و سرگرم ساختن مردان را فرا‌گرفته باشد،

فرهنگ معین

گیشا

(گِ) [ژاپنی.] (اِ.) هر یک از دختران ژاپنی که برای تأمین عیش و سرگرمی مردان آموزش دیده اند.

فرهنگ فارسی هوشیار

گیشا

ژاپنی بزم آور چمانی (اسم) زنی که تحت تعلیم و تربیت مخصوص آداب معاشرت و مشغول کردن مردان و رقص و فنون دیگر را فرا گیرد و مجالس بزم مردان را گرم کند.

فارسی به آلمانی

گیشا

Geisha

فارسی به انگلیسی

انگلیسی به فارسی

geisha

گیشا

معادل ابجد

گیشا

331

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری