معنی گلادیاتور

لغت نامه دهخدا

گلادیاتور

گلادیاتور. [گْلا / گ ِ تُرْ] (فرانسوی، اِ) کسی که در بازیهای سیرک چه با یک انسان و چه با یک حیوان درنده پیکار میکند.و این از آداب و رسوم مردم روم قدیم بوده است. غلامان و بردگان زندانی با نهایت قوت و قدرت در میدانهای عمومی با حیوانات درنده ای که بوسیله ٔ مردم روم تربیت شده بودند مبارزه میکردند و گلادیاتور مجرم را نمی گذاشتند در مقابل حیوانات درنده از خود دفاع کند. گلادیاتور ناگزیر از خود دفاع می کرد و در زیر پنجه های حیوانات درنده کشته میشد و این عمل در حالی انجام میگرفت که امپراتور در لژ خود این صحنه را نظاره میکرد.

فرهنگ معین

گلادیاتور

(گِ تُ) [فر.] (اِ.) در روم قدیم به بردگان و غلامانی می گفتند که می بایست در میدان های عمومی با یکدیگر یا با حیوانات درنده تا دم مرگ بجنگند.

فرهنگ عمید

گلادیاتور

در روم باستان، غلامان، بردگان، یا محکومینی که در سیرک یا میدان عمومی و در مقابل امپراطور و سایر تماشاچیان با یکدیگر یا حیوانات درنده می‌جنگیدند،

حل جدول

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

گلادیاتور

به آرش شمشیر باز جنگی (صفت و اسم) کسی که با انسان یا حیوانی درنده پیکار کند. توضیح در روم قدیم مرسوم بود که غلامان و بردگان زندانی در میدانهای عمومی با جانوران درنده ای که بوسیله مردم روم تربیت شده بودند مبارزه می کردند و این عمل در حالی انجام میگردید که امپراتور در لژ خود ناظر این صحنه بود. کسی که در بازیهای سیرک چه با یک انسان و چه با یک حیوان درنده پیکار می کند

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

گلادیاتور

672

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری