معنی کیلوگرم

لغت نامه دهخدا

کیلوگرم

کیلوگرم. [ل ُ گْرَ / گ ِ رَ] (فرانسوی، اِ مرکب) وزنه ای که معادل است با هزار گرم. (ناظم الاطباء). واحدی عمده برای وزن، و آن معادل هزار گرم است. (فرهنگ فارسی معین). وزن یک کیلوگرم معادل است با سیزده سیر و پنج مثقال. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). واحد جرم است و از واحدهای اصلی در سلسله ٔ.I.S. جرم نمونه ٔ بین المللی است که آلیاژی از پلاتین و ایریدیم می باشد. این نمونه در کنفرانس عمومی اوزان و مقادیر به سال 1899 م. در پاریس انتخاب شد و در موزه ٔ سور از آن نگاهداری می شود. جرم این نمونه 27 میلی گرم بیشتر از جرم یک دسیمتر مکعب آب به حالت ماگزیمم چگالی است. (از فرهنگ اصطلاحات علمی از انتشارات بنیاد فرهنگ ایران).

فارسی به انگلیسی

فرهنگ معین

کیلوگرم

(گِ رَ) [فر.] (اِمر.) واحدی عمده برای وزن و آن معادل هزارگرم است.

فرهنگ عمید

کیلوگرم

واحد اندازه‌گیری وزن، برابر با هزار گرم،

معادل ابجد

کیلوگرم

326

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری