معنی کهک

لغت نامه دهخدا

کهک

کهک. [] (اِخ) شهرکی است از حدود خراسان بانعمت و از وی نمک خیزد. (از حدود العالم چ دانشگاه ص 104).

کهک. [ک ُ هََ] (اِخ) شهری است در سجستان، و آن را تیرکهک نیز نامند که از اعمال رخج و نزدیک بُست است. (از معجم البلدان).

کهک. [] (اِخ) دهی از دهستان دشتابی است که در بخش بویین شهرستان قزوین واقع است و 366 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

کهک. [ک َ هََ] (اِخ) دهی از دهستان تفرش است که در بخش طرخوران شهرستان اراک واقع است و 804 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

کهک. [ک َ هََ] (اِخ) دهی از دهستان همایی است که در بخش ششتمد شهرستان سبزوار واقع است و 104 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

کهک. [] (اِخ) دهی از دهستان پشت گدار است که در بخش حومه ٔ شهرستان محلات واقع است و 180 تن سکنه دارد. مقبره ٔ شاه خلیل جد آقاخان محلاتی در این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

کهک. [] (اِخ) دهی از دهستان قشلاق بزرگ است که در بخش گرمسار شهرستان دماوند واقع است و 400 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ اصانلو هستند و تابستان به ییلاق فیروزه کوه می روند. قلعه ٔ خرابه ای به نام قلعه ٔ زریف دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

کهک. [] (اِخ) مرکز بخش قهستان است که در شهرستان قم و در 30 هزارگزی جنوب قم و 19 هزارگزی جنوب راه قم به اصفهان واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 1800 تن سکنه دارد. از آثار قدیم بقعه ای به نام امام زاده معصوم یا زینب خاتون و بقعه ٔ دیگری به نام چهارامام زاده دارد و تاریخ بنای آب انبار و مسجد آن سال 1123 هَ. ق. است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


کهک علیا و سفلی...

کهک علیا و سفلی. [؟ ع ُل ْ وَ س ُ لا] (اِخ) دهی از دهستان مزدقانچای است که در بخش نوبران شهرستان ساوه واقع است و 753 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

حل جدول

کهک

روستایى در قم

روستایی در قم


جعفریه، دستجرد، سلفچگان، قم، قنوات، کهک

شهری در استان قم


از شهرهای استان قم

کهک

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

کهک

45

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری