معنی کنکور

لغت نامه دهخدا

کنکور

کنکور. [ک ُ] (فرانسوی، اِ) مسابقه (مخصوصاً برای ورود به دانشگاه یا مؤسسه ای دیگر). (فرهنگ فارسی معین).


قصر کنکور

قصر کنکور. [ق َ رِ ک َ ک ِ وَ] (اِخ) شهرکی است میان همدان و کرمانشاه، و کسانی که در آن به حدیث مشغول بوده اند به قصری معروفند. (معجم البلدان). و رجوع به قصراللصوص و کنگاور شود.

فارسی به ترکی

کنکور‬

giriş sınavı

فرهنگ معین

کنکور

(کُ) [فر.] (اِ.) مسابقه، امتحان ورودی.

حل جدول

کنکور

آزمون ورودی دانشگاه

آزمون ورودی


اصطلاحی در کنکور

زیرگروه


آزمون ورودی دانشگاه

کنکور

مترادف و متضاد زبان فارسی

کنکور

آزمایش، آزمون، امتحان، مسابقه

فرهنگ فارسی هوشیار

کنکور

هم آهنگی، همکاری، مسابقه، رقابت


کنکور دانس

فرانسوی همشیبی


کنکور دانت

فرانسوی همشیب

فرهنگ عمید

کنکور

جلسۀ آزمون کتبی که داوطلبان برای ورود به دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی در آن شرکت می‌کنند،

سخن بزرگان

کنکور

بله، در هر چهار یا پانصد سال یکبار، وحشیگری برای جامعه بشری از جمله امور واجب است، در غیر این صورت دنیا از بسیاریِ تمدن خواهد ترکید.

گناه افشا شدن یک راز به گردن کسی است که اولین بار آن را به دیگری سپرده است.

فارسی به ایتالیایی

کنکور

concorso

ترکی به فارسی

معادل ابجد

کنکور

296

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری