معنی ژرفاندیشی
حل جدول
خوض
مترادف و متضاد زبان فارسی
ژرفبینی، ژرفنگری، اندیشه، تامل، تعقل، تعمق، تفکر، چارهاندیشی، ژرفاندیشی
خوض
غوطهور، فرو رفتن، ژرفاندیشی، در اندیشه فرو رفتن، به فکرفرو رفتن
تعمق کردن
ژرفاندیشی کردن، غور کردن، ژرفنگری کردن، ژرف اندیشیدن، تتبع کردن، تامل کردن
تامل کردن
تانی کردن، تاخیر کردن، درنگ کردن، اندیشیدن، تعقل کردن، تفکر کردن، ژرفاندیشی کردن، غور کردن
تعمق
استقصا، بررسی، تامل، تتبع، تحقیق، تدقیق، تفکر، ژرفاندیشی، غور، غوص، ژرف اندیشیدن، غور کردن، فرورفتن، غوض رفتن
تامل
تانی، درنگ، مکث، تاخیر، شکیبایی، مصابرت، اندیشه، تعقل، تفکر، غور، فکر، ژرفاندیشی، مراقبه، مکاشفه، اندیشه کردن، اندیشیدن، تعقل کردن، درنگ کردن، دوراندیشی کردن
معادل ابجد
1655