معنی چایخانه
فرهنگ معین
(نِ) (اِمر.) محلی برای عرضه چای و نوشیدنی های معمولی دیگر و غالباً به همراه قلیان و غذا به مشتریان در مکان های عمومی.
قهوه خانه
(~.) [ع - فا.] (اِ.) محلی برای نشستن، گفتگو کردن و نوشیدن چای و غذاهای ساده، چایخانه.
کافه تریا
(~. تِ) [فر.] (اِ.) مکانی عمومی که معمولاً در آن جا چای، قهوه، شیرینی و مانند آن ها می خورند، چایخانه (فره).
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
چایخانه، رستوران، قهوهخانه، کافهرستوران
لغت نامه دهخدا
تپکا. [ت ُ پ ِ] (اِخ) یکی از شهرهای ممالک متحده ٔ امریکای شمالی و پایتخت ایالت کانزاس است. دارای کارخانه های چوب بری و تصفیه و استخراج فلزات و تهیه ٔ لوازم راه آهن و چایخانه است و 79000 تن سکنه دارد.
مشک آباد
مشک آباد. [م ِ](اِخ) نام یکی از دهستانهای بخش فرمهین شهرستان اراک است. که در خاور شهر اراک و اطراف راه آهن و شوسه ٔ اراک به قم واقع است. قراء آن از قنوات آبیاری می شود. این دهستان از 15 قریه ٔ کوچک و بزرگ تشکیل شده و در حدود 30000 تن سکنه دارد. مرکز دهستان قصبه ٔ ابراهیم آباد است با 2686 تن سکنه و چندین دکان و چایخانه و پاسگاه ژاندارمری و حوزه ٔ آمار و دبستان.(از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2). و رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان شود.
معادل ابجد
670