معنی پهناب

لغت نامه دهخدا

پهناب

پهناب. [پ َ] (اِخ) نام بلوک کوچکی است از دهستان گیلخواران در شمال خاوری جویبار و قراء آن بشرح زیر است: پهناب، محله، چمازک، شاهرضا، آزادبن، طالش محله، ترک محله، کیامحله، ماندی محله، زاهد محله. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).


پهناب محله

پهناب محله. [پ َ م َ ح َل ْل َ] (اِخ) دهی از بلوک پهناب دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی (علی آباد)، واقع در 9 هزارگزی شمال خاوری جویبار. دشت معتدل مرطوب مالاریائی، دارای 200 تن سکنه. آب آن از سیاه رود و چاه، محصول آنجا پنبه، غلات، صیفی، کنجد، شغل اهالی زراعت، گله داری، راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

حل جدول

پهناب

سطح وسیع آب، اقیانوس، دریا


سطح وسیع آب- اقیانوس- دریا

پهناب


سطح وسیع آب

پهناب


سطح وسیع اب

پهناب


اقیانوس

پهناب، بحر محیط

گویش مازندرانی

پهناب محله

از توابع دهستان گیل خواران قائم شهر

انگلیسی به فارسی

broad

پهناب

معادل ابجد

پهناب

60

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری