معنی نفوذکردن
حل جدول
رسوخ
انگلیسی به فارسی
نفوذکردن
ترکی به فارسی
فرهنگ فارسی هوشیار
شغل وعمل آبکش (مصدر) کشیدن آب از چاه و مانند آن سقایی آبکشی، شستن تن در حمام تطهیر، تطهیر جامه پس از شستن با صابون. آب کشیدن (مصدر) برآوردن آب از چاه و مانند آن با دلو، حمل آب از جایی بجایی، شستن جامه صابون زده با آب پاک تا اثر صابون محو شود، تطهیر شرعی نمازی کردن چیزی متنجس، نفوذکردن آب در جراحت چرک پیدا کردن زخم بسبب آلوده شدن با آب ناپاک هو کشیدن. یا آب کشیدن غذایی. خورنده را تشنگی آوردن.
آبکشی کردن
سقائی، تطهیرلباس بعد از شستن باصابون، شستن تن وبدن در حمام. (مصدر) کشیدن آب از چاه و مانند آن سقایی آبکشی، شستن تن در حمام تطهیر، تطهیر جامه پس از شستن با صابون. آب کشیدن (مصدر) برآوردن آب از چاه و مانند آن با دلو، حمل آب از جایی بجایی، شستن جامه صابون زده با آب پاک تا اثر صابون محو شود، تطهیر شرعی نمازی کردن چیزی متنجس، نفوذکردن آب در جراحت چرک پیدا کردن زخم بسبب آلوده شدن با آب ناپاک هو کشیدن. یا آب کشیدن غذایی. خورنده را تشنگی آوردن.
معادل ابجد
1110