معنی نافله

فرهنگ معین

نافله

بخشش، عطیه، عبادتی که واجب نباشد، جمع نوافل. [خوانش: (ف ل) [ع. نافله] (اِ.)]

لغت نامه دهخدا

نافله گزار

نافله گزار. [ف ِ ل َ / ل ِ گ ُ] (نف مرکب) آنکه نماز نافله گزارد. که نماز نافله خواند. رجوع به نافله شود.

حل جدول

نافله

از غذاهای محلی اهواز

نماز مستحبی


امگشت ، سمبوسه ، کوکوی پوکورا، نافله

از غذاهای محلی خوزستان


امگشت، سمبوسه، کوکوی پوکورا، نافله

از غذاهای محلی خوزستان


قلیه تخم مرغ، کوکوی پوکورا، ماهی صبور، نافله

از غذاهای محلی اهواز


قلیه تخم مرغ، کوکوی پوکورا،ماهی صبور،نافله

از غذاهای محلی اهواز


عبادت غیرواجب

نافله

فرهنگ فارسی هوشیار

نافله گزار

(صفت) آنکه نماز نافله بخواند.


نافله

بخشش، غنیمت، عمل مستحبی


نماز نافله

به نماز

فرهنگ عمید

نافله


۱.نماز مستحبی که پس از نماز واجب خوانده می‌شود،
عبادتی که واجب نباشد، عبادت غیر واجب،
[قدیمی] عطیه، بخشش،
[قدیمی] غنیمت،

انگلیسی به فارسی

supererogatory

نافله

معادل ابجد

نافله

166

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری