معنی ملکوتی
لغت نامه دهخدا
ملکوتی. [م َ ل َ](ص نسبی) منسوب به ملکوت. روحانی. مجرد. آسمانی: ذات ملکوتی.
فارسی به انگلیسی
Angelic, Angelical, Celestial, Divine, Ethereal, Godlike, Olympian, Paradisiacal
فرهنگ فارسی هوشیار
مترادف و متضاد زبان فارسی
آسمانی، روحانی، صمدانی، غیبی، قدسی، لاهوتی، الهی، الوهی، ایزدی، ربانی، یزدانی،
(متضاد) ناسوتی
حل جدول
فرهنگ فارسی آزاد
مَلَکُوتِی، منسوب به ملکوت، آسمانی، ربّانی، بهشتی،
فرهنگ عمید
ملکوتی،
واژه پیشنهادی
ابوالقاسم ملکوتی
از صداپیشگان زن اهل ایران
پروین ملکوتی
از چهرهپردازان اهل ایران
ابوالقاسم ملکوتی
کارگردان فیلم تنها و گل ها
ابوالقاسم ملکوتی
از بازیگران فیلم فرار بزرگ
ابوالقاسم ملکوتی
از مراجع تقلید درگذشته شیعه
مسلم ملکوتی
از صداگذاران اهل ایران
مهرشاد ملکوتی
معادل ابجد
506