معنی مطب
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Office
فارسی به عربی
عیاده
لغت نامه دهخدا
مطب. [م َ طَ](ع اِ) جائی که طبیب در آن نشیند و معالجه ٔ مریضان نماید.(از غیاث)(از آنندراج). آنجا که طبیب نشیند آماده ٔ طبابت بیماران را. محکمه. درمانگاه.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فرهنگستان ایران «پزشک خانه » را بجای این کلمه برگزیده است. و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود.
حرف مستعلی مطب...
حرف مستعلی مطبق. [ح َ ف ِ م ُ ت َ ی ِ م ُ ب َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) حرف مطبق. رجوع به حرف مستعلی شود.
فرهنگ معین
(مَ طَ بّ) [ع.] (اِ.) درمانگاه، جای طبابت.
فرهنگ عمید
جای طبابت کردن، درمانگاه،
فرهنگ واژههای فارسی سره
دفتر پزشک
مترادف و متضاد زبان فارسی
کلینیک، محکمه، دفترپزشک
فرهنگ فارسی هوشیار
جای طبابت، درمانگاه
فرهنگ فارسی آزاد
مَطَبّ، (اسم مکان از طَبَّ، یَطُبُّ) محل طبابت، محل مداوا،
فارسی به ایتالیایی
ambulatorio
انگلیسی به فارسی
معادل ابجد
51