معنی مسامحهکار
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
آسانگیر، سهلانگار، مسامح، مسامحهکار،
(متضاد) سختگیر
سختگیر، سختگیر
بیگذشت، جدی، خشن، دشوارگیر، سرسخت، عنیف، مقرراتی،
(متضاد) سهلگیر، مسامحهکار، مشکلپسند، دیرپسند
سهلانگار
آسانگیر، بیمبالات، سهلگیر، مسامح، مسامحهکار، لاابالی، لاقید، ولنگار،
(متضاد) سختگیر، سور
معادل ابجد
375