معنی مادرزادی
لغت نامه دهخدا
مادرزادی. [دَ] (ص نسبی مرکب) منسوب به مادرزاد. حالت و کیفیتی که در هنگام تولد وجود دارد. مقابل عارضی: اندر طفلی تری مادرزادی فزون باشد و اندر پیری تری مادرزادی سخت کم باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). و فربهی که مادرزادی باشد سردی و تری بر مزاج غلبه دارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). و رجوع به مادرزادی شدن شود.
مادرزادی شدن
مادرزادی شدن. [دَ ش ُ دَ] (مص مرکب) بر حالتی شدن که بر وقت ولادت بوده است. (آنندراج). بازگشتن به حالت و کیفیتی که درحین تولد داشته اند. سالم و تندرست شدن:
آن آب و هوا کند علاجت
مادرزادی شود مزاجت.
خاقانی (از آنندراج).
فارسی به انگلیسی
Innate, Congenital, Congenitally, Inborn, Inbred, Native
حل جدول
فطری
واژه پیشنهادی
ذاتی
فطری
از بیماریهای مادرزادی قلبی
نقص مادرزادی قلب
از اختلالات مادرزادی دستگاه عصبی
شقاق مادرزادی جمجمه
از اختلالات مادرزادی سیستم عضلانی اسکلتی
شقاق مادرزادی جمجمه
فتق مادرزادی دیافراگم
از اختلالات مادرزادی
آرتروگریپوزیس
آژنری
آکستروفی کلواک
پرانگشتی
پرده گردنی
فارسی به ایتالیایی
innato
معادل ابجد
267