معنی لچک

لغت نامه دهخدا

لچک

لچک. [ل َ چ َ / ل َچ ْ چ َ] (اِ) چارقد خرد سه گوش که زنان و اطفال بر سر پوشند. چارقد خرد. چارقد کوچک. مقنع کوچک. پارچه ای چهارگوشه که دو تا کرده سه گوشه بر سراندازند و دو سرش زیر گلوبسته شود. پارچه ای باشد مربع که زنان هر دو گوشه ٔ آن را بر بالای هم اندازند بعنوانی که مثلث شود و آن تکلفات بسیار کنند از کشیده دوزی و گلابتون دوزی و جواهرنیز در آن بدوزند و بر بالای سر آغوج بگذارند و بر سر بندند چنانکه دو گوشه ٔ آن در زیر حنک و چانه ٔ ایشان بسته شود و مضبوط گردد. (برهان). صاحب غیاث اللغات گوید:... لفظ ترکی است به معنی معجر و روپاک مربع که در آن تکلفات بکار برند. (غیاث). کلوته:
آنکه مردانگی بود کارش (؟)
لچک قحبه به ز دستارش.
میریحیی شیرازی (آنندراج).
وفا از زن طلب کردن ز نامردی بود یحیی
نمی بینی که چرخ از ماه بر سر لچک دارد.
میریحیی شیرازی.


لچک پوش

لچک پوش. [ل َ چ َ] (نف مرکب، اِ مرکب) لچک بسر. زن:
هلاک چادرم و کشته ٔ لچک پوشم.
الوغ بیک (از شعوری در کلمه ٔ چادر).


لچک به سر

لچک به سر. [ل َ چ َ ب ِ س َ] (ص مرکب، اِ مرکب) زن. || زن ِ ضعیف. زنی ضعیفه یا فقیره در مقام جلب شفقت و رقت گویند: من یک لچک بسری بیش نیستم. من یک لچک بسرم با سه یتیم.

فارسی به انگلیسی

لچک‌

Babushka, Headdress, Headgear, Kerchief, Napkin, Scarf, Triangle

فرهنگ عمید

لچک

دستمال سه‌گوشه که زنان بر سر می‌بندند،

حل جدول

فرهنگ معین

لچک

(لَ چَ یا چَّ) [تر.] (اِ.) چارقد، روسری.، ~به سر کنایه از: زن، دشنامی است مردان ترسو و بی جربزه را.

گویش مازندرانی

لچک

روسری سه گوش


لچک به سر

روسری دار، روسی به سر که کنایه از ناتوانی و ضعف جسمی زنان...

فرهنگ فارسی هوشیار

لچک

چارقد خرد سه گوش که زنان و اطفال بر سر پوشند، مقنعه کوچک، سرانداز ترکی کلوته گلوته روپاک (اسم) چارقد کوچک مثلث شکل که زنان و کودکان با آن سرخود را پوشند کلوته، طرح مخصوصی است در قالی بافی.


لچک بسر

(اسم) زن، زن ضعیف ضعیفه. -3 دشنامی است مردان ترسو وبی جربزه را.


لچک به سر

گلوته دار گواژ: زن زنک، مرد کم از زن


بخنق

لچک روبند

معادل ابجد

لچک

53

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری