معنی لاغرشدن

حل جدول

لاغرشدن

نحافت، نحافه

واژه پیشنهادی

لاغرشدن

تکیدن

فرهنگ فارسی هوشیار

نزارشدن

(مصدر) لاغرشدن. ‎، ناتوان شدن.


ادناف

‎ گران بیماری سخت بیماری، لاغرکردن لاغرشدن نزاریدن


نحافت

‎ (مصدر) لاغرشدن نزارگردیدن. ‎- 2 (اسم) لاغری نزاری.

لغت نامه دهخدا

تخدد

تخدد. [ت َ خ َدْ دُ] (ع مص) تخدد لحم، تخدیدآن. (منتهی الارب). لاغر شدن و کم گردیدن گوشت کسی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). انجوغ گرفتن و لاغرشدن. (منتهی الارب). در هم کشیده شدن و لاغر شدن اندام. (آنندراج). درکشیدگی و ترنجیدگی گوشت. (اقرب الموارد) (المنجد). متشنج شدن و لاغر شدن. (ناظم الاطباء). || فروهشته شدن گوشت کسی از لاغری. || پراکنده شدن قوم. (اقرب الموارد) (المنجد).


رهن

رهن. [رَ] (ع مص) گرو کردن چیزی را نزد کسی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). گرو کردن و گرو دادن. (غیاث اللغات). || بلند کردن زبان را و بازداشتن از ذکر خیر آن را. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ثابت و برقرار ماندن چیزی. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ثابت و دایم گردیدن. (آنندراج). دایم شدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادربیهقی) (دهار) (از اقرب الموارد). || لاغرشدن. || ثابت و دایم داشتن. (آنندراج).


انخراط

انخراط. [اِ خ ِ] (ع مص) بنادانی مرتکب کاری شدن بی دریافت انجام آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بنادانی در کاری داخل شدن. (از اقرب الموارد). یقال: انخرط فی الامر. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || درآمدن بر کسی بدگویان. (آنندراج): انخرط علینا بالقبیح، درآمد ما را بدگویان. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || تیز دویدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). در دوتند رفتن و ستیهیدن در آن. (از اقرب الموارد). بستیهیدن. (مصادر زوزنی). یقال: انخرط فی العدو. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || باریک و لاغرشدن تن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). نازک و لاغر شدن. (از اقرب الموارد). یقال: انخرط جسمه. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || درمیان جماعتی در رفتن. در میان چیزی درآمدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). درشدن. (مصادر زوزنی). بشتاب داخل شدن. || بشتاب بیرون رفتن. (از اقرب الموارد). || درکشیده شدن در رشته. (غیاث اللغات) (آنندراج). در رشته انتظام یافتن و درکشیده شدن. (از اقرب الموارد): اگر این عزیمت بنفاذ رسانی و بمضامت جانب او و انخراط در سلک خدمت او رغبت نمایی هرآنچه توقع افتد... پیش گرفته شود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 225). || تراشیده شدن. || رشته در سوزن کشیدن. (غیاث اللغات) (آنندراج).

معادل ابجد

لاغرشدن

1585

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری