معنی قهروغضب
حل جدول
خشم، وژ
فرهنگ عمید
[مقابلِ آشتی] خدشهدار شدن پیوند دوستی دو نفر که موجب ترک گفتگو میشود،
(صفت) [عامیانه] دارای رابطۀ خدشهدارشده،
غضب، خشم، کین: قهروغضب،
ظلم، ستم، جور،
[قدیمی] چیرگی،
[قدیمی] عقوبت، آزار، تنبیه،
(تصوف) تسلط خداوند بر بنده،
* قهر کردن: (مصدر لازم)
با کسی ترک معاشرت کردن و سخن نگفتن با او،
[قدیمی] خشمگین شدن،
(مصدر متعدی) [قدیمی] مقهور کردن،
معادل ابجد
2113