معنی قلمنی
حل جدول
فرهنگ عمید
در خوشنویسی، چاقوی کوچکی برای بریدن قلمنی،
در خوشنویسی، تکۀ باریکی از چوب یا استخوان که سر قلمنی را روی آن میگذارند و با قلمتراش میبرند،
کبوتردم
در خوشنویسی، نوعی قلمنی که سر آن مانند دم کبوتر تراشیده میشد،
نال
(زیستشناسی) نی: حملهٴ تو تنگ کرد عرصهٴ موقف چنانک / پهلوی خصمان چو نال یکبهیک اندرشکست (انوری: ۹۲)،
چوبی باریک و سست در قلمنی،
(موسیقی) [قدیمی] نی،
کلک
قلمنی، نی،
(زیستشناسی) نی،
تیر: ز پرّ و ز پیکان کلک تو شیر / به روز بلا گردد از جنگ سیر (فردوسی: ۳/۱۴۶)،
(زیستشناسی) چهار دندان تیز درندگان،
معادل ابجد
230