معنی فونوگراف

لغت نامه دهخدا

فونوگراف

فونوگراف. [ف ُ ن ُ گْرا / گ ِ] (فرانسوی، اِ) دستگاهی که اصوات را ضبط و سپس بازگو میکند. دستگاه ضبطصوت. (فرهنگ فارسی معین).


حبس صوت

حبس صوت. [ح َ س ِ ص َ / صُو] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) بند کردن آواز. صندوق یا جعبه ٔ حبس صوت. گرامافون. فونوگراف.


ادیسن

ادیسن.[اِ س ُ] (اِخ) توماس اَلوا (1847- 1931 م.). عالم طبیعی آمریکایی، متولد به میلان (اُهایو). وی مخترع آلات متعدد الکتریکی و نخستین کسی است که فونوگراف را که قبلاً ش. کرو کشف کرده بود، بساخت. و همچنین وی سازنده ٔ آکومولاتور است.
اِدیسن


بل

بل. [ب ِ] (اِخ) الکساندر گراهام. فیزیکدان و دانشمند امریکایی. مخترع تلفون. وی بسال 1847 م. در ادمبورگ متولد شد و در تعقیب کارهای پدرش، روش تعلیم کرها را اصلاح کرد. در 1865 م. بفکر انتقال گفتار بوسیله ٔ امواج برقی افتاد. اصول آن را در 1875 م. ابتکار کرد و اولین جمله را در 1876 م. منتقل ساخت. در 1887 م. شرکت تلفون بل را سازمان داد. آزمایشگاهی بنام آزمایشگاه ولتا تأسیس کرد و در آنجا اولین صفحات موفقیت آمیز فونوگراف تهیه شد. اختراعات دیگرش فوتوفون برای انتقال گفتار بوسیله ٔ امواج نور، اودیومتر یا شنوایی سنج، ترازوی القائی برای تعیین محل اشیاء فلزی در بدن، و دستگاه ضبط صوت فونوگراف است. رصدخانه ٔ فیزیک نجومی مؤسسه ٔ سمیشسونین را تأسیس کرد. بل بسال 1922 م. درگذشت. (از دایرهالمعارف فارسی) (فرهنگ فارسی معین).

حل جدول

فرهنگ معین

فونوگراف

(فُ نُ گِ) [فر.] (اِ.) دستگاهی که اصوات را نخست ضبط و سپس بازگو می کند؛ دستگاه ضبط صوت.

فرهنگ عمید

فونوگراف

دستگاهی که اصوات را روی نوار ضبط و بعد آن‌ها را تکرار می‌کند،

فرهنگ فارسی هوشیار

فونوگراف

دستگاهی که اصوات را ضبط و سپس بازگو میکند

معادل ابجد

فونوگراف

443

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری