معنی فشفشه
لغت نامه دهخدا
فشفشه. [ف ِ ف ِ ش َ/ ش ِ] (اِ) لوله ٔ دراز و باریک از کاغذ یا مقوا که داخل آن باروت ریزند و آن را آتش زنند و از آن آوایی برآید. || آلتی که در داخل آن مواد محترقه تعبیه شده و پس از احتراق به هوا رود. (فرهنگ فارسی معین). || مغز قلم. (یادداشت مؤلف).
فارسی به انگلیسی
Rocket, Skyrocket, Squib
فرهنگ عمید
نوعی اسباببازی که از یک لولۀ باریک محتوی باروت تشکیل شده و هنگام سوختن به هوا میرود و نورافشانی میکند،
هر آلت یا دستگاهی که دارای مواد محترقه باشد و پس از احتراق به هوا برود،
حل جدول
جت
فشفشه، هواپیمای سریع، نوعی موتور، هواپیمای عجول
جت
جت
فشفشه
از مواد محترقه
فشفشه
مغزقلم
فشفشه
فارسی به عربی
صاروخ
فرهنگ فارسی هوشیار
لوله ای دراز و باریک از کاغذ مقوا که در داخل آن باروت ریزند و آن را برای آتش بازی آتش زنند و از آن آوایی برآید، آلتی که در داخل آن مواد محترقه تعبیه شده و پس از احتراق به هوا رود.
فرهنگ معین
(فِ فِ ش) (اِ.) ابزاری که در داخل آن مواد محترقه تعبیه شده و پس از احتراق به هوا رود.
فارسی به آلمانی
Hochschießen, Rakete (f)
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
765