معنی فستیوال

فارسی به ترکی

ترکی به فارسی

فستیوال

فستیوال، جشنواره

لغت نامه دهخدا

فستیوال

فستیوال. [ف ِ] (فرانسوی، اِ) جشنی بزرگ توأم با موسیقی. || سلسله ٔ نمایشهای مربوط به یک هنر یا یک هنرپیشه. (فرهنگ فارسی معین).

حل جدول

فستیوال

جشنواره


جشنواره

فستیوال


جشنواره بزرگ

فستیوال

فرهنگ فارسی هوشیار

فستیوال

مهمانی بزرگ

فرهنگ معین

فستیوال

(فِ) [فر.] (اِ.) جشنواره.

فرهنگ عمید

فستیوال

مراسم بزرگ فرهنگی، هنری، یا علمی که برای تجلیل از فرد یا حادثه‌ای یا معرفی آثار هنری یا پیشرفت‌های علمی برگزار می‌شود، جشنواره،

مترادف و متضاد زبان فارسی

فستیوال

جشن، جشنواره


جشنواره

جشن، فستیوال

معادل ابجد

فستیوال

587

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری