معنی فرمانروایی
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Dominion, Lordship, Mastery, Rule, Scepter, Sovereignty, Sway
فارسی به ترکی
hükümdarlık
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پیشنهادی
کلمات بیگانه به فارسی
تخت فرمانروایی
فرهنگ عمید
شغل و عمل فرمانروا، حکمرانی، حکومت،
مترادف و متضاد زبان فارسی
امارت، پادشاهی، پیشوایی، تسلط، حکومت، سلطنت
فارسی به عربی
امبراطوریه، قاعده، الإماره، الإمره
معادل ابجد
598