معنی غیربلیغ
حل جدول
نارسا
لغت نامه دهخدا
سنسن. [س َ س َ] (ص، اِ) سخن نافصیح و غیربلیغ. (برهان) (ناظم الاطباء). سنسان. رجوع به سنسان شود.
سنسان
سنسان. [س َ] (ص، اِ) سخن غیر فصیح و بلیغ. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری). سخن نافصیح و غیربلیغ و سنسن. (ناظم الاطباء):
که انشاء من بنده مدح تو را
نه سنسان نظمی است نی سرسری.
مولانا مظهری (از جهانگیری).
معادل ابجد
2252