معنی عجولانه

فارسی به انگلیسی

عجولانه‌

Pell-Mell, Hasty, Hurried, Hurriedly, Precipitate, Precipitately, Rash, Rashly, Summarily, Summary, Thoughtless, Whirlwind

فرهنگ فارسی هوشیار

عجولانه

مانند عجولان بشتاب: عجولانه کارها را انجام داد و رفت. با شتاب و سرعت

فرهنگ عمید

عجولانه

باشتاب و سرعت، مانند عجولان،

حل جدول

عجولانه

شتابزده

شتاب زده


قضاوت عجولانه

پیش داوری


از روی دستپاچگی

عجولانه


از روی عجله

عجولانه


پیش داوری

قضاوت عجولانه


با عجله

باشتاب، عجولانه

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عجولانه

شتابزده

مترادف و متضاد زبان فارسی

عجولانه

بی‌صبرانه، شتاب‌آلود، شتاب‌آمیز، معجلانه،
(متضاد) صبورانه

فارسی به عربی

انگلیسی به فارسی

hurried

عجولانه

آیه های قرآن

ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ

بعد چهره درهم کشید و عجولانه دست به کار شد؛


ثم عبس و بسر

بعد چهره درهم کشید و عجولانه دست به کار شد؛

معادل ابجد

عجولانه

165

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری