معنی شغاد
لغت نامه دهخدا
شغاد. [ش ِ] (ص) مباح و حلال وهر چیز که در مذهب و دین روا بود. (ناظم الاطباء).
شغاد.[ش َ / ش ُ] (اِخ) نام برادر رستم. (ناظم الاطباء). نام برادر رستم زال بود که رستم را با رخش در چاه انداخت و خود هم به یک تبر رستم کشته شد. (برهان) (از غیاث اللغات) (از انجمن آرا) (آنندراج):
بجز کام و آرام و خوبی مباد
ورا نام کردش سپهبد شغاد.
فردوسی.
نه رستم که پایان روزی بخورد
شغاد از نهادش برآورد گرد.
سعدی.
شغام
شغام. [ش َ] (اِخ) نام برادر کوچک رستم. (ناظم الاطباء). و پیداست که محرف شغاد است. رجوع به شغاد شود.
نام های ایرانی
پسرانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زال و برادر رستم پهلوان شاهنامه که رستم را با حیله و نیرنگ به قتلرساند
حل جدول
برادر رستم
برادر رستم درشاهنامه
شغاد
برادر رستم
شغاد
زواره، شغاد
برادر رستم در شاهنامه
شغاد
برادررستم
زواره، شغاد
واژه پیشنهادی
اطلاعات عمومی
معادل ابجد
1305