معنی سهلانگاری
حل جدول
کوتاهی کردن
تهاون
اهمال، تهاون، مسامحه
متهاون
تسامح
مساهله
مسامحه
اهمال، مساهله
اهمال
سهلانگاری کردن
اهمال
تهاون
سهلانگاری- اهمال
مسامحه
سهلانگاری و بیقیدی
ولنگاری
مترادف و متضاد زبان فارسی
آسانگیری، تسامح، تغافل، تهاون، غفلت، کاهلی، لاابالیگری، لاقیدی، ولنگاری،
(متضاد) دقت، سختگیری
سهلانگاری کردن
آسان گرفتن، لاقیدی کردن، غفلت ورزیدن، کاهلی کردن، سستی کردن
معادل ابجد
377