معنی زوروقوت
حل جدول
نیرو
فرهنگ عمید
محکم کردن، استوار ساختن،
قوی کردن،
(ادبی) تشدید دادن به حرفی در کلمه،
(موسیقی) پست و بلند کردن نغمه، کشش دادن صوت هنگام آوازخوانی: گلبانگ نغمهسازان شدّی بلند دارد / از فرش رفته تا عرش این صیت کامرانی (کلیم همدانی: لغتنامه: شدّ)، با اهل درد زمزمه را شدّ نمیکنند / دل بلبلان به ناله مقید نمیکنند (طاهر وحید: لغتنامه: شدّ)،
(اسم) (موسیقی) مقام، پرده،
(موسیقی) کوک کردن،
* شدِّ پهلوان: [قدیمی] فریاد بلندی که کشتیگیران در اول کشتی گرفتن برمیکشند،
* شدّ مخالف: [مقابلِ شدّ موافق] (موسیقی) [قدیمی] نغمۀ بیاصول و آواز ناهنجار،
* شدّومد: [قدیمی، مجاز]
شٲنوشوکت،
زوروقوت،
درشتی و سختی،
مفصّل، مشروح،
* به شدّ و مد رفتن: [قدیمی، مجاز] خرامیدن، با نازوغرور رفتن،
معادل ابجد
725