معنی رغس

لغت نامه دهخدا

رغس

رغس. [رَ] (ع اِمص) دست و دسترس. ج، ارغاس. || نیکویی. || برکت. || گوالیدگی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج).

رغس. [رَ] (ع مص) بسیار گردانیدن و ببرکت گردانیدن مال. (ازمصادر اللغه ٔ زوزنی). زیاد گردانیدن خدای مال کسی را و برکت دادن در آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).


مرغوس

مرغوس. [م َ](ع ص) نعت مفعولی ازمصدر رغس. رجوع به رغس شود. || گوالیده ومرد بسیارخیر. || مبارک. وجه مرغوس، یعنی میمون و مبارک.(از منتهی الارب)(از اقرب الموارد).

فرهنگ فارسی هوشیار

رغس

‎ دسترس، فراوانی، گوالیدگی بچه دان پرده ای که به هنگام زای همراه با بچه بیرون آید

معادل ابجد

رغس

1260

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری