معنی دیفرانسیل
لغت نامه دهخدا
دیفرانسیل. [رِ ی ِ] (فرانسوی، اِ) حساب دیفرانسیل رشته ٔ بسیار مهمی از ریاضیات عالی که موضوع اولیه ٔ آن تعیین میزان تغییرات توابع و مسئله ای عکس آن است و مبتنی بر عمل اساسی رفتن به حد یا حد گرفتن میباشد و از این جهت از علم جبرمتمایز است. این رشته بعلت نقش مهمی که مقادیر بینهایت کوچک در آن دارند بضمیمه ٔ مباحث وابسته که در واقع شبیه آن هستند آنالیز ریاضی [= تحلیل ریاضی] نیز خوانده میشود. حساب دیفرانسیل را گاهی در فارسی حساب فاصله هم خوانده اند. (از دائره المعارف فارسی).
فرهنگ عمید
دستگاهی در اتومبیل که قدرت موتور را به چرخها انتقال میدهد و بهواسطۀ آن چراغهای عقب به حرکت درمیآیند،
حل جدول
شاخه ای از ریاضیات عالی
دیفرانسیل، آنالیز
شاخه ای از ریاضیات عالی
دیفرانسیل ، آنالیز
شاخه ای از ریاضیات عالی
بنیانگذار حساب دیفرانسیل
آیزاک نیوتن
پایهگذار حساب دیفرانسیل
فرما
دیفرانسیل و انتگرال
کالکولوز
پایه گذار دیفرانسیل
پیر دوفرما
پایه گذار حساب دیفرانسیل
پیر دوفرما
فرهنگ معین
دستگاهی در اتومبیل که نیروی لازم را به چرخ ها منتقل می سازد، در ریاضی حاصل ضرب مشتق تابع در نمو متغیر مستقل. (فره). [خوانش: (یِ) [فر.] (اِ.)]
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
رشته بسیار مهمی از ریاضیات عالی که موضوع اولیه آن تعیین میزان تغییرات توابع و مسئله ای عکس آنست و مبتنی بر عمل اساسی رفتن به حد گرفتن میباشد و از این جهت از علم جبر متمایز است
معادل ابجد
445